چند روز پیش رفته بودیم خونه ی سایدا جون، دومین باری بود که ما دخترانه +
10 روزی از اومدن ما به ایلام میگذره، دخترک 467 روزه ی ما حسابی آتیش میسوزونه
چند روز پیش رفته بودیم خونه ی سایدا جون، دومین باری بود که ما دخترانه + مادرانه همدیگه رو میدیدیم، از همین دیقه ی اول دخترک مگه روی زمین بند میشد ، در، دیوار، میز، مبل ، تخت، پا تختی، میزناهار خوری ، پله ی روشویی حتی، همه رو به فیض رسوند.
سرسره ی سایدا جون رو گذاشته بودن وسط سالن دخترک از پایین سرسره میکشید بالا ، یه دور 180 درجه ای میزد پاهاش رو میزاشت روی اخرین پله و میومد بالای سرسره و سر میخورد پایین!!!
-روشهای نوین سرسره بازی_ کشف شده از دوران قلقلک میرزا!!! درست مثل این می مونه که ما از روستای تهران اومدیم به کلانشهر ایلام! تفاوت فرهنگی بین دختر ما و دختر اونا....
( راحت باش گلکم :* )
تمام کارهای ممنوعه ای که سایدا خانوم تحت تعالیم پدر و مادر انجام نمیداد دخترک من با فراغ خاطر بدون ذره ای کک گزیدگی انجام میداد ، اون لحظه های دو نفره ی دو دخترک دیدنی بود ، پریماه در حال خرابکاری ، سایدا با تعجب در حال نگاه کردن و گفتن : واااای ....
-امشب برای اولین بار سوسیس خونگی درست کردم و سوسیس بندری زدیم جای همه خالی، پرپری خیلی خوشش اومد ، خوش به حال دخترم به خاطر داشتن همچین مادری به به
- از جمله علاقمندی های پریماه خانوم لیمو شیرین می باشد. فقط کمی نق زدن لازمه که یک بشقاب پر لیمو شیرین قاچ شده با پوست!! برای دخترک فراهم بشه تا تنهایی از پسش بربیاد بدون اینکه یه دونه از لیموها باقی بمونه..... گاهی که میوه ش تموم میشه پوست لیموها رو میریزه روی زمین و بشقاب خالی رو تحویل میده تا بشقاب پر رو تحویل بگیره !!!
برچسب ها : ,